این وضعیت نه فقط در مورد برجام که در همه سیاستهای جاری و رسمی وجود دارد. ممکن است این سیاستها بعضاً معقول هم باشد، ولی چون ساختار رسانهای رسمی تن به آزادی نقد و گفتوگو نمیدهد و سیاستگذاران همواره تنها به قاضی میروند، همه سیاستهایشان با ابهام و ایهام و نقد مواجه و رد و تخطئه میشود.
از دستاوردهای عجیب و غریب خود سخن میگویند. از جمله اینکه میگویند تحریمها را خنثی کردهاند، فروش نفت در بالاترین اندازههاست، روابط اقتصادی عالی است، دشمنان نیز خاضع شدهاند، تازه موشک هم شلیک میکنیم. ولی کسی نیست که جواب دهد اگر چنین است، چرا رشد اقتصادی معادل سال پایانی روحانی است؟ چرا تورم کمتر که نشده، بیشتر شده؟ چرا رشد اشتغال وجود ندارد؟ چرا وعده مسکن چنان است؟ چرا افزایش حقوق اقشار ضعیف خیلی کمتر از تورم است؟ چرا نرخ ارز به حدود 50هزار تومان رسیده؟ مگر نه اینکه آن دستاوردها باید به نتایج ملموس برسد؟ چرا نرسیدهاند؟
اینجا که میرسند، پاسخی ندارند و مثل افراد فاقد اعتماد به نفس همهاش نق میزنند که دشمنان علیه ما تبلیغ میکنند و اجازه دیدن کارهای ما را نمیدهند! این اندازه ضعف نفس در تاریخ بیسابقه است. همه رسانههای رسمی کشور را در انحصار مطلق خود دارند باز هم از نداشتن رسانه و نفوذ رسانههای غیرخودی مینالند. باید به آنان گفت رسانه ظرف است. ظرفی که زیاد هم دارید آنچه ندارید مظروف و محتواست بهتر است فکری به حال آن کنید.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟